web 2.0

۲۲.۷.۸۵

همای رحمت


چشمهایم را به زور باز نگه داشته ام. دیشب همه شب در اتوبوس بوده ام و امروز هم دوباره مجبور شده ام مسافرت کنم.
امشب شب احیا است. شب قدر، و لیله القدر خیر من الف شهر. به راستی هم اگر لذت عشق ورزیدن به خدا را در شب قدر چشیده باشی دلت نمی آید چنین شبی را از دست بدهی. گمان کنم به زودی خوابم ببرد. دلم می خواهد کمی از علی(ع) بنویسم.
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت * شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
این بیت تجلی دو انسان کامل در شعر مولاناست. انسان کامل از نگاه ملیت و افسانه (که معمولاً برآمده از خواستها و آرزوهای ملتهاست) و انسان کامل از نگاه دین و دین مداران.{اصل این موضوع را در کتابی از دکتر غلامحسین یوسفی - اگر اشتباه نکنم- خواندم}
علی انسان فوق العاده ای است که حتی اگر خارج از دایره دین مداری هم به او بنگری منش و رفتارش حیرت انگیز و قابل تحسین است. زاهد بی ریای شبها و کارگر سخت کوش روزها. جنگاور بی مثال عرصه های نبرد و مهربان ترین مرد عرصه های اجتماعی. وقتی می خواهی از او بگویی در می مانی که از سخاوت بی نهایتش بگویی یا از شجاعت مثال زدنی اش! بعضی از رفتار و اعمال او برای شخص من بسیار جالب است (مخصوصاً در مقایسه با به اصطلاح پیروانش):
تسلط فوق العاده اش بر ادبیات که نمونه هایش در نهج البلاغه یا مثلاً دعای کمیل وجود دارد.
خلافت را تنها زمانی پذیرفت که مردم خواستند؛ علی مرد ترس و ضعف نبود و این را همه خوب می دانستند. مردم بادیه مرگ سرخ را خوب در خاطر داشتند، ولی او آدمی نبود تا برای هدفش (اگر چه ارزشمند) از هر وسیله ای استفاده کند یا استبداد پیشه کند.
وقتی خوارج در مسجد کوفه علیه او خطبه خواندند نه به آنها توهین کرد، نه به زندانشان انداخت و نه مجبور به سکوتشان کرد بلکه با منطق و کلام پاسخشان را داد و تنها زمانی علیه شان دست به شمشیر برد که با کشتار پیکهای صلح جنگ را برگزیدند.
خطبه معروف جهادش و خشم فوق العاده اش در هنگام ایراد این خطبه به سبب ظلمی است که به یک زن یهودی رفته و این بدین معنی است که انسانها بدون در نظر گرفتن مذهب و زبان و نژادشان برای او ارزشمندند.
مدارایی که وی با غیر شیعیان داشت نشان دهنده منش صحیح مسلمانی است، نه نیم کافر دانستن مذهب دیگر(شیعه یا سنی).
گفتنی ها در مورد انسان کامل بی نهایت زیاد است و شناخت شخصیتش از عهده من خارج. آنچه بیش از همه دلم می خواهد به آن بپردازم وجه مافوق انسانی دادن به او است و این تصور که «ما که به هر حال نمی توانیم مثل او باشیم!». اگر قرار باشد علی نه هیچ گناهی کند و نه حتی اندیشه گناه به ذهنش خطور کند که برابر با نداشتن اختیار است و این وجه تمایز انسان و ملک است. یعنی اگر انسان از فرشتگان بلند مرتبه تر است به خاطر توانایی او و وسوسه هایش برای انجام گناه و خود داری او است. به نظر من کامل بودن علی(ع) و محمد(ص) وقتی ارزش دارد که بدانیم مصیبتهایی از قبیل شهوت، حرص و طمع، قدرت طلبی و همه وسوسه های زمینی شامل آنها هم می شده ولی آنها بهتر از همه در برابر بعد خاکی وجود خویش مقاومت کرده اند و بعد الهی خویش را پرورش داده اند. این انسانها از جنس خود ما آمده اند تا بدانیم علی رغم همه ضعف ها و وسوسه ها می توان به آنجا رسید که «رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند».
در وجود همه ما یک علی کامل وجود دارد، تنها لازم است برای علی بودن همت کنیم.
balatarin
Delicious
Twitter

2 نظر:

علی گفت...

از علی که می گویی دیگر حجت تمام است یعنی آخر همه چیز و همه چیز.از علی که می گویی به یاد شقشقیه می افتم و کمیل و صفین و جمل و بدر و خندق و بستر مرگ پیامبر و....من و گناه و شرم

علی گفت...

از علی که می گویی دیگر حجت تمام است یعنی آخر همه چیز و همه چیز.از علی که می گویی به یاد شقشقیه می افتم و کمیل و صفین و جمل و بدر و خندق و بستر مرگ پیامبر و....من و گناه و شرم

ارسال یک نظر