web 2.0

۱۱.۳.۹۰

قطار روم - خراسان


وقتی غزل های شاعرهای جوان را می خوانم سر شوق می آیم. شور غزل، اصطلاح سازی های زیبا و تصویر سازی های فوق العاده از خصوصیات غزل های شاعران جوان است.
غزل های کتاب «قطار روم-خراسان»، اثر ناصر حامدی را می خواندم. «دفتر شعر جوان » آن را منتشر کرده. متاسفانه تیراژ آن فقط 1500 جلد است، مثل خیلی از آثار ادبی این چند سال اخیر! واقعاً به خواندنش می ارزید. بعضی بیت های غزل های این کتاب را که بیشتر دوست داشتم اینجا می نویسم تا در این لذت با من سهیم شوید:



...
اخمت آلوی ترش شمالی، خنده ات پرتغال جنوب است
اخم یا خنده فرقی ندارد، در تو هر حالتی هست خوب است ...
--------------------------------
... از صبح محو تماشای چشم توام، چشمکی بزن
آه ای ستاره ی لحظات سحرزده ...
--------------------------------
... از قول من بگو به دلت نرم تر شود
بی فایده است این همه دوری، فدای تو ...
--------------------------------
... خانم! شما که مانده دلم ماتِ چشم تان
یعنی شدم مزاحم اوقات چشم تان
امروز درس مان غزل تازه ی شماست
فصلی جدید از ادبیاتِ چشم تان ...
--------------------------------
... گل می کند طراوت البرز در دلم
وقتی تنت سپید دماوند می شود ...
--------------------------------
... هی آشنای سرزده! عاشق نمی شوی؟
امروز قلب من به هوای تو پر زده ...
balatarin
Delicious
Twitter

0 نظر:

ارسال یک نظر