web 2.0

۴.۱۰.۸۹

قصه موهایم

تازگیها فرم موهام رو تغییر دادم. حالا واسه این که حالت این مدل جدید حفظ بشه، یا باید ژل باشه یا سشوار. پروازم به تهرون هول هولکی شد و هیچی همرام نبردم. ساعت یک شب رسیدم تهرون و امکان خرید نداشتم. شب دوش گرفتم. صب پا شدم دیدم موهام عین برق گرفته ها شده.
باید هفت صبح یه جلسه کاری مهم می رفتم. حالا تصور کنید چه حالی بودم! رسیدم محل جلسه، با اعتماد به نفسی در حد صفر! حتی از تصور رفتن با اون قیافه به جلسه وحشت کردم.
من و این همه خوشبختی محاله محاله محاله! با دیدن سوپرمارکتی در همون نزدیکی که در حال باز شدن بود بی نهایت خوشحال شدم. یه ژل و یه برس خریدم و در اسرع وقت خودم رو به سرویسهای بهداشتی ساختمون محل جلسه رسوندم.
چند دقیقه بعد مرتب و مو قشنگ، با اعتماد به نفسی در سطح باشگاه های اروپا تو جلسه نشسته بودم.
balatarin
Delicious
Twitter

1 نظر:

پیر فرزانه گفت...

اگه جلسه تون در یکی از این شرکت های دولتی بود هیچکدام از این تمهیدات را نیاز نداشتید. چون آنجا آنقدر قیافه های اجق وجق و چرب و چیلی می بینید که وقتی کسی حمام کرده باشد عین برق می درخشد. و شما آنجا همیشه آخر اعتماد به نفس خواهید بود.

ارسال یک نظر