web 2.0

۲.۱۰.۸۹

بچه های پشت خط


حاج مهدی زیر لب می گوید:
- نچایی! جزو بچه های پشت خط هستی، آقای گاورمنت، نه؟!
آقای گاورمنت این سوال را قبلا هم شنیده است، اما به یاد نمی آورد کجا. برای همین دست مشت شده اش را می گیرد جلو چانه اش:
- پشت خط راه آهن؟ خیر! ما پشت اندر پشت و اباً عن جد از مسجدی های مسجد...
- پشت خط راه آهن نه، پشت خط مقدم جنگ را می گویم.
آقای گاورمنت ساکت می شود. حاج مهدی سر آرمیتا داد می کشد:
- برویم آرمیتا! این حاجی واشنگتن به درد ما نمی خورد! همان «یاد خودم!» بهتر از «یا دولت!» است.
بیوتن، رضا امیرخانی، صفحه 477
balatarin
Delicious
Twitter

1 نظر:

جيم انور گفت...

وقتی این کتاب رو خوندم ، دلم لرزید . به خصوص همین قسمت " یا خودم". انگار شاهد تمام شدن همه آرمان ها باشم. زمان که گذشت خیلی از قسمت های کتاب برام عینی تر شد. مثل همین جا، حاجی واشنگتن،دعای جوشن و ...

ارسال یک نظر