web 2.0

۱۶.۲.۸۹

برای معلم عزیز ایل

خبر کوتاهی بود: «روز شنبه محمد بهمن بیگی دارفانی را وداع گفت.»
bahman beigi نامی مثل همه نامهای دیگر در هیاهوی خبرها و رسانه ها گم شد. اما برای آنها که خوب او را بشناسند می دانند قضیه به این سادگیها نیست. استانها جنوبی به ويژه فارس و کهگیلویه و بویراحمد بیش ار هر کس دیگری در چند صد سال اخیر مدیون او هستند. مدرسه عشایری او جایی است که بچه های لر و ترک (قشقایی) لذت دانایی را چشیدند و در سایه طرح او این لذت ناب را به هم ایلی های خود چشاندند.
شاید باورش برای بسیاری سخت باشد در بخشهایی از جنوب تا 50 سال پیش اگر کسی راهزنی نمی دانست مایه ننگ بود، که آدمها وقتی از جور حاکمان در نادانی و گرسنگی بمانند سرنوشت شان اینچنین شوم و شرم آور می شود. بسیاری از خانهای لر و قشقایی که فقر عنان گسیخته و نادانی مردمان شان را می دیدند و دریافته بودند آنچه دلیل اینهمه تباهی است بی سوادی مردمان ایل است سواد را برای فرزندان رعیت شان اجباری کردند. دریچه ای که این روشنایی را به خانه ایلیاتی ها آورد نظام عشایری بود که بهمن بیگی تاسیس کرده بود. همه معلمین من یا خود شاگردش بودند و یا معلم های شان شاگرد مدرسه او بودند.
خودم در دورافتاده ترین روستاهای محصور در میان کوههای زاگرس بارها دیده ام که پیرمردی با افتخار از تحصیلات دانشگاهی دخترش می گوید و این برای جامعه ای کاملاً سنتی دستاوردی باورنکردنی است. اگر می خواهید بیشتر او را بشناسید حتماً کتاب «بخارای من ایل من» اثر بهمن بیگی را بخوانید.
امیدورام چشمه دانایی در سایه تلاش انسانهایی همچون او همواره جاری باشد.
balatarin
Delicious
Twitter

1 نظر:

یک ترک گفت...

او یک ساواکی خائن بود

ارسال یک نظر