web 2.0

۳.۶.۸۷

کاغذهای خط خطی

این پست رو همسرم (منيژه) که معلم ابتدائیه نوشته
نمی دونم از کی؟ از چی؟از کجا؟ فقط کاغذ سفيد وسوسم کرده که یه مداد دستم بگيرم و روش رو خط خطی کنم. کاش یه مداد تراش با یه پاکن هم کنارم بود، مثل وقتی که کلاس اول بودم و دراز می کشيدم و شروع می کردم به نوشتن مشقم. باید خطها رو با یه فاصله از بالا تا پایین می نوشتم و دقت می کردم که کج نباشه،موقع پاک کردن دفترم پاره نشه تا یه مهر صد آفرين پای دفترم جا خوش کنه که وقتی میام خونه به داداشم نشونش بدم.
حالا هم دارم می نویسم ولی نه با اون دقت. منتظر هیچ مهر صدآفرینی هم نیستم. فقط می نویسم چون دلم هوای نوشتن کرده.
دلم می خواد پاشم برم کتاب فروشی و یه کتاب بخرم و تا شب بشینم یه سره بخونمش،زیر جملاتش رو خط بکشم و اونایی رو که بیشتر دوست دارم یه گوشه بنویسم. اونوقت موقعی که می خوام بخوابم حس کنم امروزم هدر نرفته.
کاش زودتر مدرسه ها باز بشه. حوصلم سر رفته. آخ که چقدر دلم میخواد چند تا دفتر تازه با یه جامدادی بخرم بعد بشینم دفتر ها رو بو کنم. کاش زودتر اول مهر بیاد تا کتابای تازه و جلد نخورده رو بگیرم دستم،لای کتابارو باز کنم و یه نفس عمیق بکشم. اصلا نمی دونم چرا وقتی که کلاس اول بودم و مدیرمون کتابهامون رو داد، اولین کاری که کردم این بود که اونا رو بو کشیدم.
میدونم که حرفام هیچ ربطی به همدیگه ندارن ولی دلم میخواست یه مداد دستم بگیرم و کاغذ رو خط خطی کنم.
balatarin
Delicious
Twitter

0 نظر:

ارسال یک نظر