web 2.0

۲۴.۸.۸۵

قصه های جهنمی (ب

1- آبدارچی اداره هستی:

چای را دو بار دم می کنی. از دو بسته چای یکی را به بقال محل می فروشی. مگر کارمندها با چای کهنه خوردن چه مرگشان می شود؟

2- کارمند اداره هستی:

در حالی که با همکار جنس لطیفت لاس می زنی اراباب رجوع عین سرخر جلوی میزت ظاهر می شود: «هفته دیگه آقا. نه خیر! قضیه یه امضای ساده نیست. خوب باید سیکل اداریش رو طی کنه جناب! بفرمایید! هفته آینده تشریف بیارین.». بعد پرونده را روی بقیه پرونده های تلمبار شده گوشه میز می اندازی و با نوشتن نامه ای زیرآب همکار خودشیرین اتاق بغلی ات که عین تراکتور کار می کند را می زنی تا نانش را ببری.

3- رئیس یک بخش اداره هستی:

وجدانت را چندصد هزار تومان به یک پیمانکار می فروشی و یک قرارداد نان و آب دار برایش جور می کنی. خوشحالی، چون حالا پول موبایل همسرت، که لابد می خواهد از دوست پسرش بی خبر نماند، جور شده (بالاخره دست خدا که صدا نداره!).

4- رئیس اداره هستی:

از خوشحالی در پوستت نمی گنجی. بالاخره منشی ات پیشنهادت را قبول می کند. حالا حکم اخراجش را لغو می کنی و بزرگوارانه او را از قرارداد موقت نجات می دهی و حکم رسمی بودنش را امضا می کنی و بعد هم محضر و صیغه و صفا سیتی. تازه خدا هم که از این کار شرعی خوشحال می شود! ولی خیلی جرات به خرج دادی هان! اگر به بازرسها شکایتت را می کرد چه؟ به جهنم. خوب یک پست بالاتر در یک شهرستان دیگر به تو می دادند!

این یکی را فواد در کامنتهای قصه های جهنمی الف) نوشته :

میخوای به اینتر نت متصل بشی. شماره گیری می کنی، یه دفعه متوجه میشی تلفن قطع شده. از بقالی سر کوچه زنگ میزنی که وصلش کنن. سه چهار روز بعد وصلش میکنن. میری کلید روشن کردن کامپیوتر رو بزنی میبینی که روشن نمیشه، برق قطع شده. صبر می کنی برق بیاد، بعد وصل بشی. وصل می شی ولی هیچ سایتی باز نمی شه. صبر می کنی تا خیلی آروم سایتها باز بشن، هر سایت حدود نیم ساعت!

ناگهان کارت اینترنتت تموم می شه ...

ادامه دارد...

balatarin
Delicious
Twitter

2 نظر:

سولماز گفت...

بعضي مواقع در وبلاگ يادما چيز مي نويسي .يك روز مطلبي مي نويسي و منتظر مي شوي تا همه از آن اسقبال كنند مخصوصا متتي. اما هروز كه كانكت ميشوي هيچ خبري از كامنت جديد نيست.

سولماز گفت...

بعضي مواقع در وبلاگ يادما چيز مي نويسي .يك روز مطلبي مي نويسي و منتظر مي شوي تا همه از آن اسقبال كنند مخصوصا متتي. اما هروز كه كانكت ميشوي هيچ خبري از كامنت جديد نيست.

ارسال یک نظر