تصور غلطی بین برخی اصلاح طلبان به وجود آمده که فکر می کنند مردم را به هر سو که بخواهند میتوانند کشید. اگر قرار بود مردمی که خواستار تحول و اصلاح هستند چنین حلقه به گوشانی باشند بی گمان زیر علمِ سمتی از بازی سینه می زدند که منافع بسیار بیشتری را متوجه آنها می کرد و چیزی جز اطاعت نمی خواست.
همین تفکر شکست انتخابات شوراهای دوره قدرت اصاح طلبان و سپس شکستهای دیگر را رقم زد. همین دستکم گرفتن خواست مردم موجب شد برخی از شبه اصلاح طلبان شکستهای انتخاباتی تحقیر آمیزی را متحمل شوند.
البته واقعیت این است اصلاح طلبان بدجوری ساندویچ شده اند: اگر به کلی از انتخابات و کسب قدرت دست بشویند احتمال گرفتار آمدن به سرنوشت اپوزسیون خارج از کشور (از دل برود هر آنکه از دیده برفت) وجود دارد و اگر در انتخابات شرکت کنند با رد صلاحیت، تقلب انتخاباتی و هر حربه ناجوانمردانه ای مواجه خواهند بود. همین ترس از حذف از عرصه عمومی جامعه آنها را به سوی گزینه دوم سوق داده.
برخی از موافقین حضور در انتخابات استدلال می کنند که حضور حداقل هزینه های حاکمیت را بالا خواهد برد، ولی چه هزینه ای بالتر از رسوایی 88 و پیامدهای خشونتبار آن و نیز انزوای کامل بین المللی فعلی خواهد بود؟
همین تفکر شکست انتخابات شوراهای دوره قدرت اصاح طلبان و سپس شکستهای دیگر را رقم زد. همین دستکم گرفتن خواست مردم موجب شد برخی از شبه اصلاح طلبان شکستهای انتخاباتی تحقیر آمیزی را متحمل شوند.
البته واقعیت این است اصلاح طلبان بدجوری ساندویچ شده اند: اگر به کلی از انتخابات و کسب قدرت دست بشویند احتمال گرفتار آمدن به سرنوشت اپوزسیون خارج از کشور (از دل برود هر آنکه از دیده برفت) وجود دارد و اگر در انتخابات شرکت کنند با رد صلاحیت، تقلب انتخاباتی و هر حربه ناجوانمردانه ای مواجه خواهند بود. همین ترس از حذف از عرصه عمومی جامعه آنها را به سوی گزینه دوم سوق داده.
برخی از موافقین حضور در انتخابات استدلال می کنند که حضور حداقل هزینه های حاکمیت را بالا خواهد برد، ولی چه هزینه ای بالتر از رسوایی 88 و پیامدهای خشونتبار آن و نیز انزوای کامل بین المللی فعلی خواهد بود؟
خلاصه اینکه امیدورام این بار استراتژی انتخاباتی اصلاح طلبان عاقلانه و با واقع بینی انتخاب شود، نه فقط برای دست و پا زدن و نجات احزاب اصلاح طلب.
0 نظر:
ارسال یک نظر