بگذار تا یکبار دیگر به تو بگویم که: شب ابدی نیست! (آلبر کامو، سوء تفاهم)
21 و 22 خرداد 1388 اینقدر همه چیز و همهکس و همهجا سبز بود که پس از چهار سال دست و پا زدنِ مردم و کشور در اشتباهی احمقانه، مثل یک رویا در بیداری به نظر میرسید.
تصویر شب بیست و دوم هنوز کاملاً واضح و روشن توی ذهنم هست. اعلام نتایج یک انتخابات سراسری ریاست جمهوری ،آنهم در ایران خودمان که با هیچ حساب و کتابی امکانپذیر نبود! خوب یادم هست کلمات گویندهی اخبار دنیا را روی سرمان آوار کرد.
رویای شیرین کوتاهمان به تلخترین کابوس زندگی مان بدل شد. کابوس زشتی که هنوز بیشرمانه تداوم دارد.
تصویر شب بیست و دوم هنوز کاملاً واضح و روشن توی ذهنم هست. اعلام نتایج یک انتخابات سراسری ریاست جمهوری ،آنهم در ایران خودمان که با هیچ حساب و کتابی امکانپذیر نبود! خوب یادم هست کلمات گویندهی اخبار دنیا را روی سرمان آوار کرد.
رویای شیرین کوتاهمان به تلخترین کابوس زندگی مان بدل شد. کابوس زشتی که هنوز بیشرمانه تداوم دارد.
سپس کشتار، زندان و شکنجه هموطنان تداوم آن کابوس وحشتناک بود.
حالا آنها که آن بازی پلشت را با ما کردند از بخشیدن قدرت به غول چراغ جادویشان پشیمانند. اما نه حاضر به پذیرش اشتباهند و نه جایگاه «خدایگان» آنها پشیمانی را تاب دارد.
هر چه هست زخمها هنوز التیام نیافته!
و البته چه با جنبش سبز چه بی جنبش سبز، خواستها همان است که بود:
مردمسالاری و آزادی
حالا آنها که آن بازی پلشت را با ما کردند از بخشیدن قدرت به غول چراغ جادویشان پشیمانند. اما نه حاضر به پذیرش اشتباهند و نه جایگاه «خدایگان» آنها پشیمانی را تاب دارد.
هر چه هست زخمها هنوز التیام نیافته!
و البته چه با جنبش سبز چه بی جنبش سبز، خواستها همان است که بود:
مردمسالاری و آزادی
2 نظر:
عجب برچسبی داره این پست!
باز من نمی تونستم توگوگل+ببینمش.
زیبا نوشتید، ای کاش سرزمینمان همیشه همان حس و حال روز 20 و 21 را داشت
ارسال یک نظر