web 2.0

۱۷.۱۲.۸۸

مهره هایی که چشم اسفندیار می شوند

(هدف از این نوشتار سرزنش کسی نیست، بلکه تلنگری است برای پرهیز از تکرار اشتباهات)
آیا برابر است آنکه اعتراف می کند و آنکه اعتراف نمی کند؟
وقتی صحبت از اعترافات دانشجویان یا جوانان حاضر در اعتراضات خیابانی شود، کسی خم به ابرو نمی آورد چرا که با آن همه شکنجه و فشار و آزار توقع نمی رود افرد عادی جنبش دوام بیاورند و عملشان کاملاً قابل درک است.
متاسفانه اکثر ما در ایران وقتی مسئولیتی را می پذیریم تنها به مزایای آن فکر می کنیم و به این موضوع دقت کافی نمی کنیم که آیا از عهده آن بر می آییم یا خیر؟ رهبری یک جریان سیاسی را بر عهده گرفتن ابداً کار ساده ای نیست؛ به خصوص اگر این جریان یک جنبش اصلاح طلبانه در کشوری مثل ایران باشد. با توجه به این که حکومت با توجیهات مذهبی کلیه اصول اخلاقی و دینی را زیر پا می گذارد تا صداهای متفاوت را حذف کند، قاعدتاً کسانی که در بالای هرم قدرت بوده اند به خوبی از آنچه ممکن است بر سرشان بیاید باخبر بوده اند و یا می توانستند حدس بزنند.
به هر حال بین من وبلاگنویس ساده و یک رهبر بلندپایه اصلاحات تفاوتهای بارزی وجود دارد.اگر قرار باشد دوام و توان و استقامت رهبران جنبش و امثال ما مردم عادی در یک سطح باشد که دلیلی برای رهبر بودن ایشان وجود ندارد!
متاسفانه از آنچه درباره آقایان ابطحی، عطریانفر، هدایت آقایی و ... رخ داد نمی توان به راحتی چشم پوشید. تهمتهای آنها علیه رهبران جنبش سبز و مردم اگر چه تحت فشار انجام شد، ولی همانگونه که پیشتر هم ذکر شد از آن جهت که ایشان جزو رهبران اصلاحات محسوب می شدند و در هنگام شکوفایی اصلاحات به خوبی از مواهب آن بهره برده بودند، پذیرفتی نیست.
مقاومت قابل تحسین و بی نهایت احترام برانگیز چریک پیر(بهزاد نبوی)، عبدالله رمضان زاده، تاجزاده و بسیاری دیگر را نمی توان با اقدامات و رفتارهای معترفین یکسان دانست، چرا که این جفایی است در حق آنان.
پیراست جنبش از مدیران ضعیف
متاسفانه یکی از بزرگترین ایرادات جنبش اصلاحات این بوده که نتوانسته راس هرم خود را از نیروهای ضعیف پیراسته کند. اکنون که جنبش سبز متولد شده و هر کاری بی گمان پرداخت هزینه سنگینی را در پی دارد، تدوام حرکت و موفقیت جنبش در گرو بی تعارف بودن رهبران اصلی آن است. به کارگیری نیروهایی که نقاط ضعف مالی یا اخلاقی دارند برای رهبران جنبش (آقایان موسوی و کروبی)، خودِ جنبش سبز و مردم هزینه های غیرقابل جبرانی دارد.
یادمان باشد شکست سال 84 بیش از هر چیز مدیون رویگردانی و ناامیدی مردم از اصلاحات و ناامیدی از برخی چهره های موردداری بود که به نام اصلاحات در پی منافع خود رفتند. در تدوامِ راه نباید اشتباهات گذشته تکرار شود. در انتخابات امسال رئیس پرهیاهوی دولت اگر کوچکترین نقطه ضعف اخلاقی یا مالی از میر حسین داشت در هرگونه پرده دری دریغ نداشت که خوشبختانه چنین نبود.
بنابراین سپردن مسئولیتهای بزرگ در جنبش به نیروهایی که نقاط ضعف اخلاقی یا مالی دارند، یا توان برعهده گرفتن آن مسئولیت را ندارند و یا شجاعت کافی ندارند کاری به شدت اشتباه است.
balatarin
Delicious
Twitter

0 نظر:

ارسال یک نظر