web 2.0

۲۴.۶.۸۷

سفر سبز

مرداد است.هوای «اسالم» گرم و شرجی است.از این شهر کوچک در غرب گیلان به سمت جاده خلخال خارج می شویم و به مزارع برنج می رسیم. روستائیان در شالیزارها مشغول کارند. چند دقیقه ای که جلوتر می رویم به جنگل می رسیم و به زودی جاده به کوه می رسد. جاده چون ماری سیاه بر تن سبز جنگل بر قامت بلند البرز می پیچد و بالا می رود. به زودی به سردسیر می رسیم و هوای گرم تابستان جایش را به خنکای مطبوعی می دهد. نیم ساعت بعد به ارتفاعات بالاتر البرز که می رسیم سرما پیشروی جنگل را متوقف کرده و پوشش جنگلی جایش را به چمنی یکدست می دهد.اول گردنه ها جایی است به نام «اسبِ هونی»، ار یک کبابی چرکو چند سیخ کوچک جگر به قیمت گزاف می خریم و از خوردنش در آن هوای خنک حسابی لذت می بریم. دوباره راه می افتیم و حدود ربع ساعت دیگر به گردنه «کرمان» می رسیم. جلوی یک خانه روستایی روی سینه تپه ای پیاده می شویم. شب تازه دارد دامن تیره اش را می گسترد. میزبان به استقبالمان می آید. در ایوان خانه می نشینیم و صاحبخانه آنقدر خوش برخورد و صمیمی است که چایی نخورده پسر خاله می شویم. شب زیبای ییلاق با طعم کباب و تماشای ستاره ها لذت بخش تر می شود. در حالی که باور این هوا در مرداد ماه برایمان دشوار است، درهای اتاقها را می بندیم و بخاری چوبی را روشن می کنیم. از ترس سرما به زیر پتو می خزیم. صبح بعد از صرف صبحانه با منیژه راهی کوه می شویم. تمام کوهها را می گردیم و برایم جالب است که منیژه کم نمی آورد و پا به پای این لرِ عاشق کوه، کوه نوردی می کند. از فراز بلند ترین قله ها دیدن این همه زیبایی حیرت انگیز است. آن روبرویمان همان جایی است که میرزا کوچک را سر می برند(از قول میزبانمان، جمشید) تا چشم کار می کند همه چیز سبز است. به گمانم تصاویر بهتر از کلمات گویای زیبایی این منطقه باشد.
balatarin
Delicious
Twitter

0 نظر:

ارسال یک نظر