web 2.0

۸.۲.۸۷

موسیقی لری (2

قالب:
قالب اکثر این شعرها مثنوی و غزل است. در میان شعرهای قدیمی من به ندرت قالبی غیر از این دو دیده ام. بدیهی است شاعران نوتر که در پنجاه سال اخیر و با تسلط به قواعد ادبی و به گویش لّری شعر می گویند از همه قالبهای ادبی استفاده می کنند. با این حال علاقه به این دو قالب همچنان غالب است.
پیشینه تاریخ این موسیقی و وضعیت فعلی آن
بیشتر توضیحات گفته شده بیشتر درباره زندگی قدیمی تر مردم لر و پیشینه موسیقی لری است. همانگونه که پیشتر گفتم به دلیل گردنکشی و عصیان لرها در برابر حکومتهای دو صده اخیر زندگی این مردمان کاملاً سر و شکل عشایری یافته بود. در این میان بختیاریها موقعیتهای بهتری برای نفوذ در ساختار قدرت یافتند که از آنها هم نسبتاً بهره جسته بودند. با نقش عمده سردار اسعد در جریان مشروطه و حضور ثریا در دربار پهلوی و به تبع آن قدرت یافتن بختیاریها در دربار شرایط در نواحی بختیاری نشین به طرز محسوسی بهتر از دیگر مناطق لرنشین بود. همچنین رونق گرفتن مسجدسلیمان و حضور آنها در آبادان و اهواز نیز بر بهبود شرایط آنها و یکجا نشین شدن بختیاریها موثر بود. این عوامل باالطبع باعث شد موسیقی نیز بسیار سریعتر در آنجا رونق بگیرد. من اولین تلفیقهای آهنگها و نغمه های لری با آلات موسیقی اصیل را در میان بختیاریها دیده ام. شاید رها شدن از رسوم عشایری و زشت شمردن نواختن موسیقی برای افراد عادی قبایل نیز بی تاثیر نباشد.
بی اغراق و بدون تعصب اگر بخواهیم قضاوت کنیم بختیاریها در موسیقی در میان لر بزرگ از همه موفق تر بوده اند. تعداد خوانندگان بزرگ و حرفه ای آنها نسبتاً زیاد است و تلفیق میان تم ها و نغمه های لری با موسیقی اصیل که پیش تر ذکر گردید، بسیار موفق بوده و آهنگهای بسیار زیبا و موفقی پدید آمد. بی هیچ تردیدی مشهورترین و بهترین خوانندگان لّری مرحوم مسعود بختیاری و ملک مسعودی می باشند. بعد از اینها به کورش اسدپور و برخی دیگر از خوانندگان نیز می توان اشاره کرد. این خوانندگان درمیان ترانه هایشان از نغمه های لرهای دیگر نیز بسیار استفاده کرده اند و اکثراً هم کارهای موفق و ماندگاری شده. در حال حاضر اگر بخواهیم منصفانه در پی میراثی موسیقایی و فرهنگی برای نسلهای امروز و فردا باشیم که کمترین آشنایی را با این فرهنگ دارند و آرام درفرهنگ غالب کشور (و حتی گاهی جهانی) حل می شوند؛ آثار مسعود بختیاری و ملک مسعودی بیش از همه چشمگیر است.
متاسفانه در ک.ب هنوز از قرار خواب دویست ساله کاملاً به بیداری منتهی نشده و اگر چه در زمینه شعر پیشرفتهای چشمگیری روی داده و شاعران بسیاری دیده می شود که ترانه ها و شعرهای زیبایی نیز سروده اند، بااین حال موسیقی ضعفهای عمده ای دارد. متاسفانه صدا و سیمای یاسوج تنها مصرف کننده بوده و سازمانهای فرهنگی (مثل ارشاد و بقیه) تلاش درخوری و قدرتمندی مانند آنچه در میان بختیاریها ذکر شد نشان نداده اند و حتی گاهی به انواع نسبتاً ضعیف و مبتذل آن نیز دامن زده اند.
در نورآباد ممسنی و توابع آن نیز متاسفانه نه تنها کار درخوری در جهت داشتن یک موسیقی آبرومند نشده بلکه افراد متعددی بدون هیچ گونه آگاهی از موسیقی با داشتن یک دستگاه کی برد (اُرگ) دائماً کاست و ویدیو سی دی تولید می کنند که بی تعارف بسیاری از آنها مایه شرمساری و تمسخر می شود. تصنیف های ضعیف و سفارشی مثل «بچه خاله!» و برخی از این دست آثار ضعیف تنها موجب بیزاری جوانترها از این گونه مبتذل موسیقی می گردد که به عنوان موسیقی اصیل خود را قالب می کند. درباره رقص لری نیز وضع بهتر از این نیست. رقصهای من درآوردی با دست و دستمالی ثابت که هیچ هنری را نمی طلبد و با سی دی های تکثیر شده در این مناطق در بعضی جاها رسم هم می شود (به سبب نا آگاهی از قواعد رقص لری)!
تا آنجا که من می شناسم در حال حاضر انگشت شمار مهتری مسلط به توشمال لری در استان ک.ب (و حتی سایر استانها) باقی مانده و از قرار نسلشان در حال انقراض است!
از آنجا که در سراسر استان ک.ب و نورآباد و بسیاری نواحی لرنشین دیگر حتی یک هنرستان، کالج یا مدرسه معتبر موسیقی وجود ندارد که به طور جدی به این موسیقی بپردازد و با جوانکهای موسیقی نابلدی که تنها با آوای یک کیبرد می خواهند تمام موسیقی لری را اجرا کنند و بیشتر هم از شعرهای ضعیف و بندتنبانی استفاده می کنند، نمی توان آینده روشنی را برای این موسیقی دید.
در میان بختیاریها هم با وفات مسعودبختیاری و کهولت ملک مسعودی وضع چندان بهتر نیست. البته نمی توان منکر تلاش تک و توک جوانهای علاقمند و چند گروه خوب جوان در این زمینه شد. ولی آیا این کافی است؟

balatarin
Delicious
Twitter

0 نظر:

ارسال یک نظر