web 2.0

۷.۲.۸۷

موسیقی لُری (1

ابتدا باید روشن سازم این نوشتار درباره موسیقی لُر بزرگ است که معمولاً محمل سکونتشان شامل بخشهایی از استان فارس و استان بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد، خوزستان و چهارمهال و بختیاری است. اگر چه تفاوتهای جزیی در گویش لرهای ساکن در این استانها وجود دارد، با این حال معمولاً هر کدام از این مردم به راحتی سخن همدیگر را متوجه می شوند و فرهنگ و موسیقی و رسوم آنها نیز بسیار شبیه به هم است.
از آنجا که گویش و موسیقی لّر کوچک (لرهای لرستانی یا خرم آبادی) تفاوت بسیار بیشتری دارد و چندان اطلاعی از آن ندارم، در این نوشتار مورد بحث نیست.
لازم است روشن سازم که متاسفانه زندگی عشایری به همراه یاغی گری و سرکشی دائم این مردم در برابر حکومتهای پیشین سبب شده بود در بیشتر این مناطق زندگی شهری و آنچه معمولاً به عنوان مظاهر تمدن شناخته می شود در این مناطق برای سالها رخت بربندد.
ابزار موسیقی:
توشمال:
در شادیها و عزا معمولاً از ساز و دهل (توشمال یا سرنا + دهل) استفاده می شد. در عروسی ها و شادیها ریتمهای شاد و بیشتر برای رقصهای محلی استفاده می شد. رقصها معمولاً شامل دستمال بازی و ترکه بازی بود (اگر مجالی پیش آید بیشتر به آن خواهیم پرداخت). در عزاو غمها ریتمهای غمگین و آرامی به کار می رفت که در ک.ب آن را توشمال چپ می نامیدند و در مناطق دیگر هم با اسامی دیگری در همین معنا به کار برده می شود.
در میان لرهای ک.ب و فارس نوازندگان این سازها از طایفه خاصی بودند که «مهتر» یا «توشمال» نامیده می شدند و در میان بختیاریها نوازندگان را «میرشکار» می نامیدند. معمولاً طایفه ای که این نوازندگان عضوی از آن بودند از اقشار فرودست آن جوامع محسوب می شدند و افراد عادی قبایل مجاز به نواختن آلات چنین موسیقی ای نبودند و این کار خوار شمرده می شد (مانند آنچه به طعنه و تحقیر در فارسی درباره مطربی و مطرب بودن به کار می رود).
نی:
این ساز را به سبب زندگی عشایری و چوپانی بسیاری از افراد بلد بودند و به صورت جدی و حرفه ای تر مهترها و میرشکارهای قبایل به آن تسلط داشتند که بیشتر در جمعهای غیر رسمی تر به کار می رفت.
کمانچه: نوعی نسبتاً ابتدایی از کمانچه نیز کاربرد داشت که لااقل هرآنچه من در میان لرهای ک.ب دیده ام تا حد زیادی ابتدایی با صدایی نسبتاً ناموزون و بم بود.
درباره ترکیب تم ها و نغمه های لری با آلات موسیقی اصیل بعد بیشتر خواهیم گفت.
شعر و ترانه:
حماسه:
بسیاری از شعرهای لری همچون زندگی پرفراز و نشیبشان رنگ و بوی حماسه دارد. گاهی در این میان شعرهای زیبایی دیده می شود که سینه به سینه نقل شده و هیچ کس شاعر آنها را نمی داند.
تک بیتها:
تک بیتهای بسیار زیادی سینه به سینه به ما رسیده که هیچ کس هم شاعر آنها را نمی شناسد و اصلاً معلوم نیست از ابتدا یک شعر کامل بوده اند که به مرور همین یک بیتشان در ذهنها مانده یا از ابتدا تنها همین یک بیت سروده شده.
عاشقانه:
نغمه های عاشقانه بسیاری وجود دارد که برخی از آنها را شما نیز شنیده اید یا حتی زمزمه کرده اید. مثل دختر بویراحمدی و ... برخی از نغمه ها قواعد شعر و قالب شعریشان را به خوبی رعایت کرده اند و زیبایی خاصی نیز دارند. برخی نیز ارزش شعر و موسیقی چندانی ندارند.
ا.ر.و.ت.ی.ک:
شعرهای ا.ر.و.ت.ی.ک نیز در میان ترانه هایی که پیشتر خوانده می شد دیده می شود. متاسفانه اکثر این نغمه ها دارای وزن درست و حسابی نیستند و ابتذال و ضعف ادبی آنها به نحوی است که جای مجال چندانی نداشته اند و بیشتر در محفلهای خصوصی مردانه خوانده می شدند. بیشتر این نغمه ها دارای وزن شعری و موسیقایی خاصی نبوده و جملات ا.ر.و.ت.ی.ک را که تقریباً صورت نثر داشتند پشت سر همه می خواندند.
سفارشی:
مهترها و میرشکارها بسیاری از ترانه ها را نیز به سفارش افراد قبیله (اغلب خانها) در ازای پرداخت مبلغی می خوانده اند. به ندرت شعر ارزش داری در میان اینها می توان یافت.
شروه:
نغمه های سوزناکی را می گفتند که معمولاً زنهای قبیله در عزای کسان و به ويژه جوانهای مقتول در جنگها می خواندند. برخی از این شروه ها حماسه نیز در خود نهفته دارند و زیباییهای خاص خود را دارند.
شیرَدوما:
نغمه های که در عروسیها زنها همراه با هم آوایی و کِل (هلهله) می خواندند و اگر کسی خوب این نغمه ها را نشناسد آن را با شروه اشتباه می گیرد.

balatarin
Delicious
Twitter

0 نظر:

ارسال یک نظر