web 2.0

۲۸.۷.۸۶

ایست، تأمل کن

خشونت روشنفکری
وقتی با این مقاله برخوردم دیدم که اکثر ما (از جمله خودم) در زندگی روزانه مرتکب چنین جنایتهایی می شویم بی آنکه متوجهش باشیم. ما خشونت را که تغییر لباس داده به خانه راه می دهیم و از سلاح دردناک تحقیر استفاده می کنیم. گاهی تلنگری اینچنینی کافی است تا بیشتر به رفتارها و کردارهایمان تامل کنیم:

مردانی که خود قربانیان خشونت های دیگر هستند، در بازتولید روابط خود با بیرون از خانه از زنان قربانی می گیرند و می گذارند زنان نیز به نوبه خود با کودکان چنین کنند.
فراموش نمی کنم ملاقات با زن روزنامه نگاری را که شوهرش نیز از قضا نویسنده و استاد دانشگاه بنامی بود. تازه از هم جدا شده بودند. زن میان حرف هایش چیزی را گفت که خشونت روشنفکرانه را برایم تصویر کرد. می گفت؛ «بعد از ۱۰ سال رفتم فیلم اجاره کنم و در کلوپ فهمیدم نمی دانم از چه فیلمی خوشم می آید. نمی دانستم چه می خواهم. همیشه فیلمی را می دیدم که او می آورد و تایید می کرد. یکی دو برنامه تلویزیون را دوست داشتم که هر وقت می دیدمش تمام وجودم سرشار از استرس می شد که الان از در می رسد و مسخره ام می کند. موسیقی هم بدتر از همه اینها. به مرور اعتماد به نفسم را از دست دادم. درباره هیچ چیزی که حوزه مورد علاقه او بود اظهارنظر نمی کردم. همه مرا به نام او می شناختند و بارها شنیده بودم که می گفتند زندگی ما برایشان یک نمونه زندگی خوب است. او واقعاً خوشبخت بود و من نه او نام من را می دید نه خودم را. تبدیل به نامی پای بیانیه ها شده بودم.» ... الناز انصاری – سایت آفتاب ( روزنامه اعتماد)
balatarin
Delicious
Twitter

0 نظر:

ارسال یک نظر