web 2.0

۲۴.۳.۸۶

گلادیاتورهای فرهنگی

وقتی مجری اخبار بیست و سی با هیجان و شادی وصف نشدنی از اظهار نظرهای تند دکتر زیبا کلام و دکتر سروش گفت، باورم نشد. گفتم لابد باز دارند خالی می بندند (که در این زمینه سابقه درخشانی دارند). ولی وقتی متن سخنان هر دو را در اینترنت خواندم شوکه شدم. از این گلادیاتور بازیها زیاد دیده بودم. در میان سیاستمدارها که این امر عادی است (جنگ قدرت اخلاق نمی شناسد!). پیشتر در میان برخی متفکران و نویسندگان و اخیراً در فحش نامه های وبلاگستان (مثلاً بین حنایی کاشانی و آشوری) هم متاسفانه این موضوع را دیده بودم و هدر دادن انرژی به این صورت را منطقی و عاقلانه نمی دانم. اما در مورد زیبا کلام و سروش موضوع متفاوت است. در هر جامعه ای نخبگان انگشت شماری هستند که می توانند نظریه بدهند و قد اندیشه شان از دیگران بسیار بلندتر است و توانایی ایجاد تغییرات عمده در نوع نگرش جامعه را دارند. گمان من همواره بر این بود که این دو از جمله اندیشمندان نایابی هستند که (به هر الفی الف قدی برآید).

وقتی حتی چنین افرادی همچون گلادیاتورها به وسط گود می آیند و برای خوشنودی جماعت همدیگر را می درند به قول حکیم طوس (براین مهتری بر بباید گریست!).

اگر همه چیز در قالب بحثی جدل آمیز و علمی بود چه قدر زیبا و دوست داشتنی می نمود ولی هر دو به تخریب هم قد برافراشته اند. جالب اینکه دکتر سروش (همچون اشغال کننده های سفارت آمریکا) به جای پذیرفتن اشتباهات و لااقل اظهار تاسف بابت آن به توجیه و تخریب دیگران رو می آورد. و چه بیچاره شده ایران زمین که برترین فرزندان اندیشمندش به جای تولید علم و اندیشه چراغ به دست هم را می درند. من نخواندم و نشنیدم بزرگان اندیشه و علم غرب هم با هم چنین کنند. آیا واقعاً آنها هم اینگونه اند؟

دکتر زیبا کلام غرب محبوب و غرب منفور

مصاحبه دکتر سروش با هم میهن

پاسخ دکتر نجفی به دکتر سروش

استاد ما را چه مي‌‏شود؟

balatarin
Delicious
Twitter

0 نظر:

ارسال یک نظر