جلوی یه قهوه خونه یه قوری چایی گرفتیم و مشغول خوردن چایی بودیم که سر و کله این گربه پیدا شد. گرسنه بود. بدجوری مظلومانه نگاه می کرد. متاسفانه ما هیچی همراه نداشتیم که بهش بدیم. بدتر اینکه قهوه خونه هم هیچی نداشت که بدیم حیوون بخوره.
خارج از دستور:
1- سری قبل که عکس یه گاو رو گذاشتم حاجی کنزیگتون گفته بود که چرا به گاو بیچاره گیر دادم. عرض کنم که بنده به هیچ جونور محترمی گیر نمی دم. مدتیه عکس گرفتن از جک و جونورهای محترم برام جالب شده. عکسهایی که می گیرم کاملاً آماتوریه و علاوه بر عکاس حرفه ای نبودن، تلاشی هم برای به کار بردن اصول عکاسی تو این عکسا ندارم. ضمن این که دوربینم هم یه دوربین آماتوری کوچیکه که حملش آسون باشه. چیزی که برام مهم و جالبه، شکار یه سوژه جالب سر به زنگاهه. جوری که یا بانمک باشه، یا قشنگ و بشه چند خط مطلبِ باحالِ مرتبط هم به دمش بست.
2- اگه زحمت یه کلیک روی عکسه رو بکشین نمای بزرگترش رو می بینید.
6 نظر:
عکس شعراست، مقاله است، پیام است، خیلی حرف برای گفتن دارد.
عکس رسانه زیبا وجانانه ایست.
پاینده وروزافزون باد تقه هایت برشاتردوربین.
عکس شعراست، مقاله است، پیام است، خیلی حرف برای گفتن دارد.
عکس رسانه زیبا وجانانه ایست.
پاینده وروزافزون باد تقه هایت برشاتردوربین.
این گربه هم با اینکه هیچ شباهتی با ایران یا گربه ایران ندارد ولی چشم امیدش به شماست
این گربه هم با اینکه هیچ شباهتی با ایران یا گربه ایران ندارد ولی چشم امیدش به شماست
انصافا از جشماش معلومه گرسنه است ولی مگه گربه جماعت سیرمونی داره؟
انصافا از جشماش معلومه گرسنه است ولی مگه گربه جماعت سیرمونی داره؟
ارسال یک نظر