مي گويند ناصر خسرو، كه اسماعيلي بود، سالها در كوههاي بـَدَخشان متواري بود و جرئت نمي كرد پا به شهر بگذارد. زماني كه براي تعمير كفش پاره اش دزدكي وارد شهري شد، پينه دوز سرگرم دوختنش بود كه در آن سر بازار غوغا به راه افتاد. پينه دوز برخاست و به آن سو دويد و زماني كه برگشت، تكه اي گوشت خونين سر درفش كفاشي اش بود، و با خوشحالي توضيح داد: "اسماعيلي بود. شركت در كشتنش ثواب دارد." ناصرخسرو پاي افزار ِ مستعمل را تعميرنشده از دست پينه دوز بيرون كشيد و گفت: "شهري كه در آن يك دانه اسماعيلي هم پيدا شود جاي ماندن نيست" و بار ديگر سر به كوه و بيابان نهاد
بازار خودرو به شدت ترمز برید/ آخرین قیمت پژو، سمند، کوییک، شاهین و ساینا +
جدول
-
بازار خودرو در دومین روز معاملاتی هفته همراه با افزایش شدید قیمت دلار، ترمز
برید. به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، آنگونه که روند بازار خودرو در طول ۲۴
ساعت...




0 نظر:
ارسال یک نظر