خبرنگار: دوست محترم، منظورم اينه كه راسته شما مي خواين حكومت عوض كنين؟
داش رشيد: اولندش كه من ...ه مي خورم بخوام از اين قرتي بازيا دربيارم. ديُّمندش تو عمرم دوست محترم هيچ خانومي نبودم و نيستم. سيُّمندش زهر ماااااااار! حرف سياسي مي زني؟ عكس پاره مي كني؟ مي خواي بگم بر و بچ اعدامت كنن؟
اولندش كه اگه من برم دنبال اين كاراي مخسره كي قسط و قرضام رو مي ده؟ ديُّمندش عوض كنم كه چي بشه؟ كه فردا مريم و مسعود و رضا و هر چي اراذله پاشن بيان قرتي بازي در بيارن؟ نه آبجي! ما فقط دو ليتر بنزين مي خوايم و يه لقمه نون حلال كه اونم اوس كريم مي رسونه. اين وصله مصله ها هم به ما نمي چسبه. زحمت بكش قبل از اينكه بر و بچ امنيت بيان و ما رو هم واسه خاطر شوما ساماندهي كنن پاشو شر رو كم كن!
خبرنگار: مي شه لااقل يه عكس ازتون بگيرم؟
داش رشيد: كه چي؟ كه فردا فيلممون دربياد و بعد يه عمر آبروداري حيثيتم بر باد بره؟ تا سه مي شمرم، اگه نري يا نَنَم رو صدا مي كنم يا زنگ مي زنم 110. يك، دو، دو و نيم، دو و هفتاد و پنج، ...
0 نظر:
ارسال یک نظر