web 2.0

۲۷.۵.۸۵

خود سانسوری یا نقد خود

دکتر معین در خصوص صحبت‌هایی مبنی بر تغییر اعضای کابینه تصریح کرد: «به نظرم کشور ما مسائل مهم‌تری از این مباحث دارد که در یک دولت تغییراتی ایجاد شود یا نه. بهتر است به مسائل دیگر بپردازیم، زیرا این قبیل اقدامات دغدغه مردم ما نیست، مسائل مورد نظر مردم ما دفاع از حقوق خود، امنیت ملی و آزادی تعیین سرنوشت است.» {خبرگزاری آفتاب}

جالب است که این چند روزه مرتب به حرفهای آقای معین گیر می دهم. خوب بالاخره دوستان دموکراسی خواه لااقل باید جوابگوی ما باشند چون ما که تعهد ذوب شدن نسپرده ایم که حالا انتقاد نکنیم و تغییر رویه نخواهیم!

حرفهای فواد را در "یادما" هم خواندم. دیدم این سید گل مجنون با طنز گزنده اش و زبان تندش چه راست می گوید! رهبر جدید جبهه اصلاحات گویی در سیاره دیگری زندگی می کندما در میان کدام مردم زندگی می کنیم که توقع داشته باشیم ژستهای روشنفکرانه بگیرند و اراجیف فلسفی و سیاسی ما را نشخوار کنند؟

من اطمینان دارم حتی اقتصاد هم در یک جامعه دموکراتیک رشد بسیار سریعتر و منطقی تری خواهد داشت. اما به خدا دغدغه مردم اصلاً آن چیزی نیست که دکتر معین و بسیاری از بدنه فکری و روشنفکری جامعه ما می پندارند. شکم گرسنه و تن برهنه و سر بی سواد چه می فهمد دموکراسی چیست و حقوق بشر کیلو چند است! و تازه ملتی با این وضع اگر در جهت به دست آوردن این آرمانها حرکت کند چگونه گام برخواهد داشت؟ شک ندارم اولین گزینه چنین ملتی یک حرکت تند و انقلابی خواهد بود که مملکت را سالها به عقب خواهد برد و ملت را بدبخت تر از دیروزها خواهد کرد. من بر عکس فواد فکر نمی کنم سکوت یا خود سانسوری راه درستی باشد که به هر حال هر کس بیشتر می داند وظیفه اش نیز سنگینتر است اما گمان ندارم دوری از باورهای مردم و تافته جدا بافته پنداشتن خود راه درست رسیدن به جامعه ایده آل باشد. برخورد خود ما در کانون با محیط اطرافمان یادم نرفته:

بسیاری از رفتارهای ما با هنجارهای اجتماعی که در آن بودیم متضاد بود اما بسیاری از ما هرگز نخواستیم بپذیریم که شاید ما باید به هنجارهای آن جامعه احترام بگذاریم نه آن جامعه لزوماً افکار ورفتارهای ما (که چه درست و چه غلط به زعم آن اجتماع غیر اخلاقی بود) را بپذیرد. و گمان کنم جرات این را دارم بگویم ما شکست خوردیم چون از سیستمی که ما بنا نهادیم و پرورش دادیم تنها اسکلت بی جان و به درد نخوری باقی مانده و همین که آن سیستم قائم به افرادی چون ما بوده و پس از ما نتوانسته به صورت یک سیستم روی پای خود بایستد بزرگترین نشانه شکست افکار ما در جامعه نه چندان بزرگ دانشگاه است. پس لابد فواد راست می گوید اول به خودمان گیر بدهیم و خودمان را آنقدر اصلاح کنیم تا اندیشه هایمان آنقدر فربه و آرمانهایمان آنقدر دقیق باشد که ارزش پی گیری داشته باشد.

balatarin
Delicious
Twitter

4 نظر:

سولماز گفت...

سيد جان سلام،
چند كلمه:
مگر غير از اين است كه در جامعه اي به معناي واقعي كلمه دموكرات كه مردم در آن حق دفاع از حقوق خود را داشته باشند و آزاد باشند در تعيين سرنوشت خود . شکم گرسنه و تن برهنه و سر بی سواد از بين مي رود.مگر ما شك داريم كه علت عقب افتادگي ما نبود آزادي و دموكراسي است.درد فقر و بيچارگي قرنهاست گريبانگير اين ملت است علتش غير از استبداد چه چيز ديگر است .مگر وقتي از حقوق بشر حرف مي زنيم منظورمان فقط حقوق زندانيان سياسي است.اگر قرار باشد معين هم شعار هاي پو پو ليستي بدهد ديگر با احمدي نژاد چه فرقي دارد .ما بايد ياد بگيريم و ياد بدهيم به مردممان كه دواي درد فقر و بي سوادي در سرزميني به نام ايران كه قدم به قدم آن گنج است تنها و تنها آزادي به معناي واقعي كلمه است.اگر مردم ما بدانند كه ميلياردها پول اين مملكت به جاي آن كه صرف اشتغال زايي براي آنها شود صرف آوردن جديد ترين تكنولوژي ها براي راحت كردن زندگي آنها شود جاهاي ديگري صرف جنگ ،تبليغات و ...... ميشود،خود براي بدست آوردن حقوق خود تلاش مي كنند.اين ها چگونه امكان پذير است سيد جان ؟خودت به ما بگو .اگر آزادي نباشد چگونه كودكان روستايي ما بفهمند حقوقشان چيست؟

سولماز گفت...

سيد جان سلام،
چند كلمه:
مگر غير از اين است كه در جامعه اي به معناي واقعي كلمه دموكرات كه مردم در آن حق دفاع از حقوق خود را داشته باشند و آزاد باشند در تعيين سرنوشت خود . شکم گرسنه و تن برهنه و سر بی سواد از بين مي رود.مگر ما شك داريم كه علت عقب افتادگي ما نبود آزادي و دموكراسي است.درد فقر و بيچارگي قرنهاست گريبانگير اين ملت است علتش غير از استبداد چه چيز ديگر است .مگر وقتي از حقوق بشر حرف مي زنيم منظورمان فقط حقوق زندانيان سياسي است.اگر قرار باشد معين هم شعار هاي پو پو ليستي بدهد ديگر با احمدي نژاد چه فرقي دارد .ما بايد ياد بگيريم و ياد بدهيم به مردممان كه دواي درد فقر و بي سوادي در سرزميني به نام ايران كه قدم به قدم آن گنج است تنها و تنها آزادي به معناي واقعي كلمه است.اگر مردم ما بدانند كه ميلياردها پول اين مملكت به جاي آن كه صرف اشتغال زايي براي آنها شود صرف آوردن جديد ترين تكنولوژي ها براي راحت كردن زندگي آنها شود جاهاي ديگري صرف جنگ ،تبليغات و ...... ميشود،خود براي بدست آوردن حقوق خود تلاش مي كنند.اين ها چگونه امكان پذير است سيد جان ؟خودت به ما بگو .اگر آزادي نباشد چگونه كودكان روستايي ما بفهمند حقوقشان چيست؟

سید روح الله گفت...

حرف شما رو قبول دارم. اما موضوع اینه که بیشتر ملتاینموضوعات دغدغشون نیست. تازه همونجور که قبلاًهمامتحان شده دموکراسی متعلق به طبقه روشنفکر که مردم فرهنگ اون رو ندارن مثل مشروطهیا نهضت ملی به آغوش استبداد پناه خواهدبرد. شاید به همین خاطر من بیش از همه به روش سید ممد اعتقاد دارم کهتلاش می کردو می کنه که اولفرهنگ و زیر ساخت فکری چنین مفاهیمی رو بسازه

سید روح الله گفت...

حرف شما رو قبول دارم. اما موضوع اینه که بیشتر ملتاینموضوعات دغدغشون نیست. تازه همونجور که قبلاًهمامتحان شده دموکراسی متعلق به طبقه روشنفکر که مردم فرهنگ اون رو ندارن مثل مشروطهیا نهضت ملی به آغوش استبداد پناه خواهدبرد. شاید به همین خاطر من بیش از همه به روش سید ممد اعتقاد دارم کهتلاش می کردو می کنه که اولفرهنگ و زیر ساخت فکری چنین مفاهیمی رو بسازه

ارسال یک نظر