web 2.0

۸.۵.۸۷

محرومیت و قدرت

حاجی گنزیگتون در پاسخ پست «از آمدن و رفتن تو سودی کو؟» نوشتن: {آقا سید برام سواله که چرا هیچ دولتی به مناطق مرحوم توجه نداره. یعنی دوبی ظرف سی سال این شد و چرا استانی مثل استان شما تکون نخورده و حال آن که همه می دونن کاسه صبر مردم یه روزی لبریز می شه.}
واقعیتش واسه من زیاد هم جای سوال نیست. چون:
1- نقله که رضا شاه برا اولین بار با ماشین به یه روستا تو شمال رفته بود. دهاتیا کاه جلوی مرکبِ شاه ریختن. نوکرش خواست حرفی بزنه. شاه مجبورش کرد ساکت بشه و گفت:« ابله! اگه اینا بفمن اتول چیه و چه جوری کار می کنه که نوکری من رو نمی کنن!» حالا قصه این مردم بدبخته و قدرتمدارا.
2- درآمد این مملکت از کجا تامین می شه؟ امیدیه، آغاجری، گچساران، اهواز، عسلویه و چند شهر دیگه تو جنوب بی اغراق درآمد اصلی مملکت رو تامین می کنن. تا حالا سری به این شهرها زدید؟ عُقتون می گیره از دیدن بیشتر این شهرها. اگه مردم این شهرها خوب بخورن و خوب زندگی کنن و در نتیجه خوب بفهمن که نمی شه خوب دوشیدشون. قبول دارین؟
3- بیشتر سیاستمدارای رده اول مملکت تهرانی، آذری، اصفهانی، یزدی و برخی استانهای برخوردار دیگه هستن. طبعاً منابع مملکت هم راه به همون استانها پیدا می کنه، نه سیستان و کردستان و ک.ب و بوشهر و ...
4- موارد بالا در مقابل بی عرضگی و ضعف خود این مردم هیچه. چرا؟ اولین معضل و درد بی درمون قبیله گراییه. شاید ارتباطات و مدرنیسم بتونه ریشه متعفن درد مزمن قومیت گرایی و قبیله گرایی رو از بین ببره، و الا توی این استانها هیچ دشمنی واسه این مردم لازم نیست. خودشون با ناشایست سالاری و تنها بازی دادن به افراد قبیله و طایفه شون موجب عقب موندگی هر چه بیشتر خودشون می شن.
...
balatarin
Delicious
Twitter

0 نظر:

ارسال یک نظر