web 2.0

۴.۲.۸۷

تریاک و باد


گاهی برخی غزلهای شاعران معاصر جان و تن آدم را می لرزاند. لذتی ناب از خواندن یک شعر فوق العاده! غزل زیر از کتاب « الف های غلط» اثر علی محمد مودب است (مرکز آفرینشهای ادبی، سوره مهر). شعر را برای عروسی هشت نه ساله از بچه های دهاتشان سروده که مهریه اش تریاک پدرش است.


برخیز گیسوان عروسی ات مال باد
گلبرگ های ترد لبانت حلال باد
برخیز جان مادرکت! گریه خوب نیست
اشکاته بگذا پاککنه دستمال باد
می بالی آهوانه و تکثیر می شوی
باز است چون که شکر خدا دست و بال باد
دیوان حافظ است لبان نباتی ات
چیزی بگو، نشان بده خوب است فال باد
پس باد می کشاندت و می برد به ماه
تو زورقی سپید سوار زلال باد
حالا تو می روی، پدرت می کشد تو را
در گوشه های دلکش فکر و خیال باد
حالا تو می روی، پدرت می رود به باد
بر باد می رویم همه از دست سال باد
تریاک می شوند چشمان سیاه تو
تریاک می شود تن تو، خوش به حال باد!
balatarin
Delicious
Twitter

0 نظر:

ارسال یک نظر