عرض شود خدمت شخص شخیص شما که این جناب مستطاب حاجی واشنگتن آقای نیک آقو رو مهمان کرده بودند. من جهت تنفیر افکار خصوصی ایشان عرض کردم آقا این براندازها را به منزل خود راه ندهید یا اگر راه می دهید اول خوب برانداز کنید که در حال براندازی نباشند یا براندازیشان نرم باشد(ای جاااان!) یا حداقل بر اندازهٴ براندازی باشند!
ایشان در کامنت دانی نبشتهٴ پیشین مرقوم فرموده اند: « آقا خدا توفیق بده خدمت شما هم برسیم! »
این فرمایش حاجی بدجوری واجد ایهام می باشد:
1- حاجی احمد مولا را می شناسند: فلذا پس از عمری آبروداری خدا آخر و عاقبت ما را به خیر کند!
2- حاجی اهل چاقو کشی و کتک کاری است: در این صورت چاره ای نیست جز پرکردن جیبهایمان از سنگ خوبِ دوربرد!
3- حاجی می خواهد از بهشت برین در سرزمین کفر نزول اجلال فرمایند و کلبه حقیر را مزین فرمایند: که در این صورت چاکرشان هم هستیم.
4- حاجی قصد دارد در زمره اهالی رایحه خوش خدمت درآید و به خدمت همه برسد: که در این قِسم خداوند به راه راست هدایتشان فرماید.
پاسخ حاجی: نه آقا جون چرا حرف در می آری؟ منظورم این بود که انشالله توفیق مهمانداری شما هم نصیب بنده خواهد شد!
0 نظر:
ارسال یک نظر