web 2.0

۱۶.۱۲.۸۶

داش رشید و انتخابات

«داش رشید! داش رشید! داش رشید! ... »
«زهر مار بچه! باز چه مرگته محله رو گذاشتی روسرت؟»
«مَتَتی دااااش! مَتَتی!»
«ای الهی چارچیشاش پنشتا بشه! می گی چه مرگته یا بگم جمشید تی ان تی نفست رو بگیره جلیل؟»
«دااااش! متتی کانتیت شده از شووما هم خواسته ازش طرفدرای کنین. پیغوم داده محله ما رو هم آسفالت می کشه. گفته یه وام خودرو واسه شوما ردیف می کنه تا خاورتون رو بفروشین ولوو بخرین. می گه جای این قهوه خونه غلوسیا که پاتوق بر و بچ محله یه کافی نمیدونم چی چی می زنن.»
«کافی نمی دونم چیچی بخوره تو سرش! آسفالت این محله تا حالا هفت تا وکیل رو برده مجلس و یه نامردشون هم حرفاش یادشون نیومده. واسه ما هم نون تو گازه، گاز تو بنزه، ولوو نخواستیم! بگو مایه نقد چه قد می ده؟ اسهال طلبا گفتن بیست هزار واسه هر رای جرینگی می دن، اسکولگراها هم همه حاجی مایه دارن، رقم زیر صد ندارن اصلاً! حالا این بابا چه قد می ده؟»
«داااااش! این می گه متعهده و اهل زد و بند و خرید رای و پدرسوختگی نیس اصلاً!»
« درشو بزار بابا! تعهد معهد سیخی چند؟ مگه بدون پدرسوختگی هم می شه سیاستمدار شد؟ این یارو حالش خوش نیس لابد!
جمشید تی ان تی! گفتی اون یارو قبلیه نرخ رو چن گفته ؟»
«چل هزار با یه شوم مفتی داش!»
«کسی که تا حالا قیمت بالای این یارو نداده؟»
« نه دااش! اینقد عقده صندلیه که بیشتر از اینا هم می شه تیغش زد!»
«خیلی خوب! جمشید تی ان تی، کُلِ بر و بچ محلهٴ ته آسفالتو بعدِ شام دعوت می کنی قهوه خونه غلوسیا. بهشون هم می گی هیشکی تو جلسه حق گُه خوری نداره الا من! واسشون یه نونی جور می کنیم تو این بساطا. جلیل ریزه برو سراغ این یارو. واسه شب میاریش قهوه خونه غلوسیا. ازش کاغذ با مهر و امضا می گیری واسه اشتغال بیست تا از بر و بچ جوون آخر آسفالت. مایه رای گیری رو نقد می گیری واسم میاری. اگه قول مول کتبی متبی هم خواس مامله رو بزن به هم تا با یکی دیگه قرار مدار بزاریم.»
balatarin
Delicious
Twitter

0 نظر:

ارسال یک نظر