این روزا دانشجوها و دانش آموزا یواش یواش درگیر امتحانا می شن:
باز
آبرويم بر باد
چشم بر برگه ، تنم لرزان است
شوخ و شنگي است چنين زارم كرد
يا كه بي حالي و بي عاريها ؟
خَرِ من لنگ نبود
خرمن اين كلمات افسون است !
اين سؤالات همه مريخي است
ورنه من «رازي» دوران خودم
علم را من به «نصير» آمُختم
«ابن سينا» به برم شاگرد است
***
با چنين اوصافي
اي رفيق !
تو اگر حس رفاقت داري
به من امروز بگو
«آدرس خانه استاد كجاست ؟ »
2 نظر:
سلام
آره
این امتحانات کذایی
که بردمان سوی بیحالی
رو من یکی نداشته هیچ اثری
که برم پیش خانم و آقایی
و بگم ای استاد چه باحالی!
من برات می آرم یک چایی
هوامون رو بدار چه آقایی!!!
موفق باشید
سلام
آره
این امتحانات کذایی
که بردمان سوی بیحالی
رو من یکی نداشته هیچ اثری
که برم پیش خانم و آقایی
و بگم ای استاد چه باحالی!
من برات می آرم یک چایی
هوامون رو بدار چه آقایی!!!
موفق باشید
ارسال یک نظر