web 2.0

۱۳.۱۰.۸۵

قصه های جهنمی (سفره آگاهی

وقتی نه راه پیش داری، نه راه پس

دلت می خواهد از عقایدت،از آرمانهایت و اندیشه هایت بنویسی. دلت می خواهد نقد کنی تا به کسانی که به بیراهه می روند تلنگری بزنی و راه نشان دهی. دلت می خواهد از گسترش دانش و آگاهی (همچون سایر مردم دنیا) سهمی داشته باشی. هرگز فرصتی نمی یابی. تا اینکه زمان زندگی ات با حیات وبلاگ هم زمان می شود و تمام محدودیتها از پیش رویت برداشته می شود. مهم نیست که در پایتخت زندگی نمی کنی. مهم نیست که در هیچ روزنامه ای پارتی نداری. مهم نیست که هیچ حامی گردن کلفتی نداری. کافی است خوب بنویسی تا همه آزادنه بخوانند و به همین سادگی تو در تسهیم اطلاعات شریک می شوی. اندیشه هایت در مرداب ذهنت نمی گندد و دیگران هم فرصت می یابند از این اندیشه ها استفاده کنند. یکی اقتصاد می داند، یکی کاریکاتور می کشد، یکی قصه می گوید، یکی طنز می نویسد، یکی پزشکت می شود و خلاصه هر کس هرآنچه از علم و دانش و آگاهی دارد بر سر سفره آگاهی می نهد تا همه بهره ببرند و سرعت پیشرفت و گسترش اطلاعات چندصد برابر شود.

ناگهان چون به سامانت نمی خواهند تیغ بر کف به جانِ نهالِ نورسِ آگاهیت می افتند. حالا تو دو راه داری. بپذیری و مشخصات خود و جد و آبائت رو بدهی و با اعمالِ سلیقه ای در مورد وبلاگت جهت مراسم آب خنک خوران تشریف ببری یا اینکه نپذیری و بنا به نصیحت سایر دوستان، شکایت به عدالتخانه ببری و آنجا مشخصات خود و جد و آبائت را بدهی و باز همان قصه قبلی.

پیوند:

سایت ارشاد حک شد

تصویر سایت حک شده ارشاد

قالب سایت ساماندهی سرقت هنریه!

امضای اعتراض به ساماندهی

17 خطای امنیتی سایت ساماندهی

balatarin
Delicious
Twitter

2 نظر:

حاجی کنزینگتون گفت...

خودت هم اشاره می کنی که در عصر بی نظیری زندگی می کنی که مرزبانی از مرزهای دانش سخت تر از هر زمانی شده. پس نگران نباش، مفر زیاد است. بگرد دنبال معبر، سیدجان.

حاجی کنزینگتون گفت...

خودت هم اشاره می کنی که در عصر بی نظیری زندگی می کنی که مرزبانی از مرزهای دانش سخت تر از هر زمانی شده. پس نگران نباش، مفر زیاد است. بگرد دنبال معبر، سیدجان.

ارسال یک نظر