web 2.0

۲۶.۱۰.۸۵

نبوی و مرز پرگهر

ابراهیم نبوی تو روز آنلاین نوشته:

جان من چند بار در طول زندگی این بخش از سرود « ای ایران» را خوانده اید که « در راه تو کی ارزشی دارد این جان ما؟» و فکر می کنید که اگر همین الآن اعلام کنیم که از فردا زبان رسمی کشور مثلا عربی یا افغانی یا ارمنی می شود و نام کشورمان از ایران به توران تغییر می کند و قرار است دوازده تا از استان های کشور را دولت به ترکیه واگذار کند، جز اینکه یک مشت بچه لوس ننر که اسم خودشان را بلد نیستند بنویسند و از صبح تا شب در مورد اینکه کی توالت رفتند و چه لباسی خریدند، ذرت پرتاب می کنند، در اینترنت جمع شوند و برای نجات وطن یواشکی و با نام مستعار کلیک کنند که نام خلیج فارس، خلیج عربی نشود و مشت محکمی به دهان نشنال جئوگرافی بخورد، چه غلطی می کنیم؟ اپوزیسیون مان حاضر نیست تا این حکومت عوض نشده برای ایران کاری بکند و حکومت مان هم اصلا دلش نمی خواهد سر به تن ایران باشد. هموطنان عزیز هم برای حفظ فرهنگ ایرانی یک مدال فروهر آویزان می کنند گردن شان و با دادن یک مشت فحش به خدا و پیغمبر وظیفه ملی میهنی شان را انجام می دهند و وقتی می پرسی اسم این موجود بالداری که به گردنت آویزان است چیست، تازه به جای اینکه اشتباها یاد داریوش فروهر بیفتند یاد مهرداد اوستا می افتند.... راستی من چرا دارم خودم را جر می دهم؟

حالا چند تا از دوستان وبلاگ نویس هم از این حرفها بدجوری آمپر چسبوندن. خب، چند تا فحش ساده ست. خیلی هم بی حساب نیست. اگه واقعاً همچین اتفاقی بیفته چیکار می خوایم بکنیم؟کفن می پوشیم می ریم تو خیابون؟ زکی! با این تیتیش ها که تو چت روما از سر صب تا شب فحش خار و مار به هم می دن و هوار می کشن:«اگه یه دختر خوشگل از زهرمارآباد هست، پی ام بده!» و سر جمع پنش تا هم کتاب نخوندن ولی فکر می کنن از همه سران مملکت بیشتر حالیشونه؟! تازه اون گفته:«چه غلطی می کنیم؟» پس خودش رو از این جمع جدا نکرده و تافته جدا بافته نشده.

شنیدین یکی از هم ولایتی های ما میره دکتر. دکتر واسه تشخیص بیماریش می گه شلوارت رو بکش پایین. این هم غیرتی می شه و می گه آقای دکتر حالا که خودت سر شوخی رو واکردی فلان فلان خار و ...

اتفاقاً خوب شد که سر شوخی واشد و حالا که سر شوخی واشد؛ فقط می خواستم بگم خوب امثال ما خواننده های روزنامه های روشنفکرانه ای مثل «روز» هستیم و لابد محصول فکری اونا. راستش بعضی از صفحه هاش تار عنکبوت گرفته و بدجوری هم تاریکه، در ضمن رنگ بندیش ( از لحاظ فکری دارم می گم هان) سیاه و سفیده. گاهی آدم فکر می کنه مکالمات چند نفر رو دور یه میز تو یه کافه روشفنکری دهه بیست می خونه. در ضمن هر گروهی به صرف اپوزیسیون بودن اونجا مورد حمایت قَلَمیه، حتی اگه سوابق تروریستی روشنی داشته باشه!
balatarin
Delicious
Twitter

6 نظر:

حاجی کنزینگتون گفت...

سیدجان کاملا موافقم.

حاجی کنزینگتون گفت...

سیدجان کاملا موافقم.

علی گفت...

من که پایه ام تو هم که هستی می ریم جنگ و دوباره!!!خاطرات جنگی خلق می کنیم
راستی این چند روزه اوضاع آروم شده بد جوری از آرامش قبل از طوفان می ترسم

علی گفت...

من که پایه ام تو هم که هستی می ریم جنگ و دوباره!!!خاطرات جنگی خلق می کنیم
راستی این چند روزه اوضاع آروم شده بد جوری از آرامش قبل از طوفان می ترسم

مَتَتی گفت...

قضیه مخالف یا موافق بودنمن با روز نیست فواد. اون هم مثل همه چی ایراداتی داره که باید گفته و احیاناً رفع بشه. نبوی هم درست گفته باشه یا غلط قشقرق راه انداختن نداره

مَتَتی گفت...

قضیه مخالف یا موافق بودنمن با روز نیست فواد. اون هم مثل همه چی ایراداتی داره که باید گفته و احیاناً رفع بشه. نبوی هم درست گفته باشه یا غلط قشقرق راه انداختن نداره

ارسال یک نظر