web 2.0

۱۷.۱۰.۸۵

حامد، جادي و اقتصاد

مطلبی در وبلاگ حامد قدوسی در رابطه با نوشته جادی خواندم که خواستم نظری(کامنت) راجع به آن بنویسم، مثل بیشتر اوقات دیگر مطلب آنقدر طولانی شد که در حوصله یک نظر نمی گنجید. به همین علت آن را به صورت یک مطلب مجزا می نویسم:

بحث بر سر این است که صنایع و بنگاه های اقتصادی خصوصی سازی شود یا اختصاصی سازی؟ اگر شرکت در شرایط منصفانه و مثلاً از طریق بورس واگذار گردند بی شک ممکن است رو به پیشرفت و بهبود نهد چرا که از مصداق ضرب المثل « مگه بیت الماله؟» رها می شود. اما سپردن بنگاههای اقتصادی به مدیران ضعیف تنها موجب تختخه شدن در آنها می شود.

در مورد تعدیل نیرو گمان من بر این است که منظور جادی جایگزینی نیروی انسانی با ماشین نیست بلکه اخراج فلّه ای نیروی کار و نداشتن هیچگونه امنیت شغلی است. من پیش از این هم در مطلبی که راجع به اخراج نیروهای شرکتی در رشت نوشته بودم به این مسائل اشاره کردم. نمی دانم آقای قدوسی چه مدت در صنعت مملکت بوده اند و آیا از نزدیک مسائل مربوط به آن را لمس کرده اند یا خیر؟

ا- وضعیت شغلی افراد شاغل در صنعت در سالهای اخیر اسفناک است. من با نفس خصوصی سازی موافقم، چرا که اگر مدیران شرکت آن را متعلق به خود بدانند به اموال آن دست درازی نمی کنند و برای پیشرفت و ترقی آن دل می سوزانند. حال آنکه وقتی درصورت پیشرفت داشتن یا نداشتن شرکت به حال مدیران تفاوت نداشته باشد و آنها حقوق ثابت خود را دریافت کنند، بدیهی است که برای اکثر آنها پیشرفت یا زیان ده بودن شرکت تفاوتی نمی کند چرا که «دیگی که برای من نمی جوشد...»!

2- سیستم فعلی اقتصاد و صنعت ما به شدت بیمار است. اجازه بدهید درست از درون صنعت قضیه را توضیح بدهم. در حال حاضر کلیه کارها به پیمانکار سپرده می شود و این یعنی خصوصی سازی شد! اما بایددید چه گونه کارهایی؟ در بسیاری از ادارات پرسنل به پیمانکاران سپرده شدند و می شوند و بنگاه اقتصادی یا اداره دولتی مذکور همان حقوق سابق و در اکثر موارد بیش از آن را پرداخت می کند، ولی این بار حقوق مذکور به پیمانکار پرداخت می شود و پیمانکار پس از چند ماه تاخیر (جهت استفاده از بهره بانکی پول پرداخت شده) حقوق کارگران و کارمندان را پرداخت می کند. و تازه اگر پیمانکار هم بخواهد به موقع حقوق کارکنانش را بپردازد هزارتوهای بوروکراتیک و پرسنل سخت گیر نظارت، امور پیمانها و مالی (که بیشتر مواقع حسب فرهنگ عالی ما توقعات مالی سنگینی دارند) مانع از این امر می شوند. ناله کارگری که در اعتصاب یک شرکت دیدم که با بغض می گفت:«چند شب است که با همسرم سر شب خودمان را به خواب می زنیم تا بچه ها از ما خوراکی درست و حسابی نخواهند!» را هرگز از خاطر نخواهم برد. خوشبختانه خود آقای قدوسی در مقالات پیشین به این موضوع اذعان داشته اند که فقر در ایران نه تنها به معنی بی عدالتی در توضیع منابع و امکانات بلکه فقر واقعی و ملموس است. طبق آنچه گفته شد در واقع دولت تنها از زیر بار مسئولیت نیروها شانه خالی می کند و نه خصوصی سازی.

3- ضمن اینکه نیروهای مورد بحث از هیچ کدام از مزایایی که حتی در کشور های سرمایه داری کارفرمایان تامین می کنند، بهرهای نمی برند. استفاده ازامکانات ورزشی، فرهنگی و رفاهی و تامین مسکن آرزویی غیر قابل دسترسی است.

4- قرارداد با نیروی کار بدین صورت است که برای فرار از پرداخت بسیاری مزایای قانونی قراردادهای بسیار کوتاه مدت بسته می شود که متضمن هیچ امنیت شغلی ای نیست و در بهترین حالت و حتی توسط صنایع و شرکتهای دولتی قراردادهای یک ساله بسته می شود. در این حالت عکس العمل یک فرد عادی چه خواهد بود؟ چاپیدن شرکت به نحوی که در صورت اخراجِ سرِ سال تامدتی حداقلی از توان مالی حفظ شود!

5- در این آشفته بازار از یک سو حذف پیمانکاران موجب تصدی کامل دولت و مشکلاتی می گردد که پیشتر ذکر گردید(حیف ومیل اموال، ضعف مدیریت و ...) و از سوی دیگر حضور پیمانکاران به شکل فعلی جان به لب نیروی کار می آورد. چاره چیست؟ راه را باید متخصصینی مثل آقا حامد نشان دهند که متاسفانه دوری جامعه آکادمیک از جامعه عملی و واقعی و صنعتی این مسئله را سخت دشوار کرده.

6- مشکل دیگر این است که همه چیز مهیاست تا یک بنگاه تولیدی به یک دلال خانه مبدل شود. بیشترین مالیات از واحدهای تولیدی اخذ می شود. هزار گونه عوارض از این واحدها گرفته می شود. قوانین برای آنها به شدت محدودکننده و دست و پا گیر است، و این در حالی است که با تبدیل همان سرمایه به یک واحد کوچک وارداتی می توان چندین برابر سود به دست آورد و گرفتار هیچ کدام از آن عوارض و محدودیتها و مالیاتها هم نشد. 7- همچنین مسائل سیاسی هم موجب شده باجهای کلانی به چین و روسیه پرداخت گردد. بدین صورت که با آزاد گذاشتن واردات محصولات این کشورها (به ويژه محصولات ارزان قیمت چینی) توان رقابت برای کالاهای داخلی باقی نمانده و بسیاری از تولیدکننده ها خود به واردات همان محصول از چین و سود چندبرابر روی آورده اند. به این ترتیب صنعت نساجی، کفاشی و بسیاری از صنایع دیگر با بستن کارگاه ها و اخراج پرسنل خود بازار را مملو از اجناس ارزان چینی کرده اند.

من اقتصاد دان یا جامعه شناس نیستم تا راه حلی ارائه دهم. آنچه از دستم بر می آمد بیان برخی مشکلات اقتصاد و صنعت کشور از درون آن بود که سعی کردم تا حدی انجام شود. خوشبختانه دوستان زیادی در این زمینه ها در وبلاگستان قلم می زنند که نظراتشان ممکن است راه گشا باشد! البته اگر مدیرانی که احتمالاً گاهی وبگردی می کنند از این نظرات استفاده کنند.

همچنین لازم به ذکر است که آنچه گفته شد مربوط یا مختص به دولت فعلی نیست بلکه درباره کل سیستم فعلی اقتصاد و صنعت است، هر دولت یا حکومتی که زمامدار باشد در اصل قضیه فرقی نمی کند.

balatarin
Delicious
Twitter

8 نظر:

Soroush Pakseresht گفت...

Ba nazaret movafegham. Ama motasefane bayad be in nokteh tvajoh kard, ke dar nezam dovlatiye tamamiat garaye feli iran khosoosi sazi bishtar be yek roya mimoone. Dar vaghe bakhshahee ke khosoosi shodan tanha hokme bongahhaye koochak eghtesadi ro daran ke rahe pishrafteshehoon be rahati tavasote roghabaye ghodratmande dovalti ghabele sadde.
Harchand, rahe alaje in systeme bimar ham tanha v atanha khosoosi sazi ya be tabirii kochak kardane bakhshe dovlatiye.
Movafagh bashi, aghe vaght dashti ye sar be blog man ham bezan.

Soroush Pakseresht گفت...

Ba nazaret movafegham. Ama motasefane bayad be in nokteh tvajoh kard, ke dar nezam dovlatiye tamamiat garaye feli iran khosoosi sazi bishtar be yek roya mimoone. Dar vaghe bakhshahee ke khosoosi shodan tanha hokme bongahhaye koochak eghtesadi ro daran ke rahe pishrafteshehoon be rahati tavasote roghabaye ghodratmande dovalti ghabele sadde.
Harchand, rahe alaje in systeme bimar ham tanha v atanha khosoosi sazi ya be tabirii kochak kardane bakhshe dovlatiye.
Movafagh bashi, aghe vaght dashti ye sar be blog man ham bezan.

بهاره گفت...

سه بند اول را به شدت تایید می کنم
آیا راهی نیست که حداقل شرکتهایی که وضع مالی خوبی دارند قراردادهای کوتاه مدت نبندند - حداقل برای درصدی از کارکنانشان؟

بهاره گفت...

سه بند اول را به شدت تایید می کنم
آیا راهی نیست که حداقل شرکتهایی که وضع مالی خوبی دارند قراردادهای کوتاه مدت نبندند - حداقل برای درصدی از کارکنانشان؟

Soroush Pakseresht گفت...

متتی عزیز ممنون به خاطر کامنتت. توضیح کوتاهی زیر کامنتت نوشتم که امیدوارم وقت داشته باشی بخونیش. قربانت

Soroush Pakseresht گفت...

متتی عزیز ممنون به خاطر کامنتت. توضیح کوتاهی زیر کامنتت نوشتم که امیدوارم وقت داشته باشی بخونیش. قربانت

مست مستور گفت...

سلام.مطلب جالبي بود و من فكر ميكنم كه خصوصي سازي ممكنه يكي از اركان مهم در چرخاندن چرخ اقتصادي بعضي جوامع باشه ولي در حال حاضر به درد مملكت ما نميخوره.
فكر ميكنم درست نباشه كه ما سيستم اقتصادي كشورمان را با يك كشور جهان اولي مقايسه و بد تر از اون پياده كنيم.
موفق باشي و يا علي مدد.

مست مستور گفت...

سلام.مطلب جالبي بود و من فكر ميكنم كه خصوصي سازي ممكنه يكي از اركان مهم در چرخاندن چرخ اقتصادي بعضي جوامع باشه ولي در حال حاضر به درد مملكت ما نميخوره.
فكر ميكنم درست نباشه كه ما سيستم اقتصادي كشورمان را با يك كشور جهان اولي مقايسه و بد تر از اون پياده كنيم.
موفق باشي و يا علي مدد.

ارسال یک نظر