web 2.0

۱۱.۱۱.۸۵

توضیحات تکمیلی

دیشب یک ریز باران می بارید. از عصر تا نیمه های شب. نم نم و زیبا می بارید. بر عکس صبح که هوا آفتابی و گرم بود. مثل همیشه. مثل همه عاشوراها که داغ است و تشنگی مضاعف است.

امروز شنیدم که در یکی از شهرهای خوزستان (اسم بردنش فایده ای ندارد) حضرت ابولفضل دیده اند و کلی قربانی و دخیل و غیره. در واقع یک نوری داخل درختی دیده اند که نمی دانم از چراغ ماشینی، چراغ قوه ای چیزیست. بعد توی ذهنشان آن را عباسِ اسب سوار مجسم کرده اند. حالا هی قربانی می کنند و تن و بدن درخت بدخت را برای تبرک می بُرّند و می بَرند. احتمالاً همین روزها یک گنبد با یک صندوق بزرگ اوقاف همانجا سر بر می آورد. فیلم موبایلی اش را گیر آورده ام که به زودی همینجا می گذارم. این قضیه خرافه پرستیِ ملت ما اینقدر کلیشه شده که دیگر حال و حوصله گفتن از آن را ندارم. این هم ویدیوی ماجرا:




Abbas
Video sent by matati_4
balatarin
Delicious
Twitter

0 نظر:

ارسال یک نظر