web 2.0

۲۱.۹.۸۵

مادر

علی راست می گفت. نمی شود «میم مثل مادر» را دید و گریه نکرد.و من اضافه می کنم که اگر سینما رفتی و این فیلم بسیار زیبا را دیدی احتمالاً از چیزهای دیگری هم یاد خواهی کرد:

از مادرت که در تمام لحظه های فیلم سختی هایی که برایت کشیده جلوی چشم توست. از جنگ که سایه اش هنوز که هنوز است بر سر این ملت است. از آدمهایی که توی جنگ فدا شدند. از آدمهایی که در دو سوی جنگ دو ملت را فدای زیاده خواهی هایشان کردند. از کودکی که ایلام را نه به وسط نقشه ایران که به وسط قلب ایرانیان آورد. از انسانهای پستی که ریاکارانه هر چیزی را فدای موقعیت شغلی و سیاسیشان می کنند. از آدمهای توانمندی که آدمهای بیمار ذهن، آنها را معلولانی حقیر می دانند. و یاد خیلی چیزهای دیگر. و چون فیلم تو را به اندیشیدن وا می دارد بدجوری به دلت می نشیند.

راستی یاد مهدی افتادم. همکلاسی و هم خانه ای دوران دانشجویی. نابینایی که همتش از همه بینایان دور و برم بالاتر بود و از او آموختم که هر انسانی با همه ضعفها و ناتوانی ها کافی است بخواهد و تلاش کند.

balatarin
Delicious
Twitter

0 نظر:

ارسال یک نظر