web 2.0

۵.۱۰.۸۵

نمی دونم چه مرگم شده

حال نوشتن یه پست جدید رو ندارم. نمی دونم این کیبرد با من قهر کرده یا انگشتای من با کیبرد یا هر دو یا هیچ کدام. نکنه لپ تاپ عزیزم باهام قهر کرده باشه. سیاه بمبولی خوشگلِ من! من که خیلی تو رو دوس دارم!

خوب! اگه عیب از این معشوقه سیاه من نباشه (خدا کنه عیال این مطلب رو نخونه وگرنه فاتحه لپ تاپم خوندس!) پس ایراد از نویسندس. از دیروز این احساس رو پیدا کردم. خواستم راجع به مسیح و علاقه زیادی که به عنوان یه انسان و نه از بعد پیامبریش بهش دارم بنویسم، دیدم حالش رو ندارم.

خواستم از لبنان و دخالتای خارجی و بقیه مسائلش بنویسم، دیدم اصلاً تا اطلاع ثانوی حال و حوصله سیاست رو ندارم.

خواستم از ایمیلی که اخیراً یکی از دوستان برام نوشته بنویسم ترجیح دادم بذارم واسه بعد.

می دونی یه جورایی شاید هم مربوط می شه به حرف همکارم مهندس کریمی.می گه آدم تا ورودی نداشته باشه که نمی تونه خروجی داشته باشه(منظورم اطلاعاته). ورودی ما هم این روزا محدود شده به یه سری مطالب روزمره مثل روزمره های وبلاگی و خبرای سیاسی.

فعلاً به خوندن اعترافات خانواده وبلاگستان مشغولم. انکار نمی کنم که خیلی حال می ده. احساسات فضولانه آدم تا حد زیادی ارضا می شه. از بچه های یادما که به بازی دعوتشون کرده بودم، فقط سولماز نوشته، اون هم نه اعتراف از زوایایی که دیگران نمی دونن. این احسان هم هر چی بهش طعنه می زنیم کلید یاد ما رو به بقیه برقیا و فامیلهای وابسته نمی ده تا یاد ما یه کم حال و هواش عوض بشه. بچه مثبت و فواد هم که یا بلاگستان نیومدن یا اومدن و حال نوشتن ندارن یا هم نمی خوان از ناگفته هاشون بگن.

بگذریم! بحثمون سر این بود که من چِم شده؟! شما نمی دونین من چه مرضی گرفتم؟

به خاطر قضیهٔ انتخابات و شایعه تقلب و این حرفا؟ نه بابا. اصلاً حتی دلم نمی خواد راجع بهش حرف بزنم. عین حزبای ایرانی که گم شدن رفتن پی کارشون تا انتخابات بعدی که یهو عین قارچ دربیان.

به خاطر تحریمه؟ خوب چه ربطی داره؟ تازه باید خرکیف هم بشم. بالاخره بعد دوسه سال تهدید و وحشت از جنگ و تحریم، لااقل تا دو ماه دیگه تکلیفمون معلوم شد. پس دلیلش این نمی تونه باشه.

اگه کسی کمی از دستش برمی آد لطفاً بکامنته. ممنون می شم.

راستی، مردونه این مطلب رو واسه سرکار گذاشتن شما یا صفحه پر کردن ننوشتم. یه جور واگویه یا درد دل با خودم و لپ تاپم و کیبردم. یا یه تلاش مذبوحانه واسه آشتی با کلمات.

balatarin
Delicious
Twitter

6 نظر:

علی گفت...

اولا که بنده آپم
ثانیا یلدا بازی هم کردم
ثالثا احتمالا مشکل از همونیه که گفتی:ورودی نداری!!!!!ا

علی گفت...

اولا که بنده آپم
ثانیا یلدا بازی هم کردم
ثالثا احتمالا مشکل از همونیه که گفتی:ورودی نداری!!!!!ا

یه لر بلاگ گفت...

همیشه اینطور نیست که بتوانی بنویسی به قول معروف گاهی آدم هر چه زور هم بزند نوشتنش نمی اید.. موفق باشی

یه لر بلاگ گفت...

همیشه اینطور نیست که بتوانی بنویسی به قول معروف گاهی آدم هر چه زور هم بزند نوشتنش نمی اید.. موفق باشی

SYM گفت...

البته یادت باشه که ایت تویی که داغون می‌شی نه لپ‌تاپ :-)
سر این‌که چرا چیزی نمی‌تونی بنویسی همینه دیگه گاهی اصلا توی مد نوشتن نیستی حتی اگر پر از وردوی باشی.

SYM گفت...

البته یادت باشه که ایت تویی که داغون می‌شی نه لپ‌تاپ :-)
سر این‌که چرا چیزی نمی‌تونی بنویسی همینه دیگه گاهی اصلا توی مد نوشتن نیستی حتی اگر پر از وردوی باشی.

ارسال یک نظر