web 2.0

۳.۱۰.۸۵

اعترافات یک چهار چشم

قبل و بعد از شب یلدا بازی جالبی در بلاگستان به راه افتاده که طی آن هر کس پنج خاطره یا موضوع خصوصی که خوانندگان از آن مطلع نیستند را مطرح می کند و سپس پنج نفر را نیز به بازی دعوت می کند. پی قضیه را گرفتم. از قرار اول سلمان این بازی را شروع کرده. به هر حال لیلا خانم لطف کرده و من را به بازی دعوت کرده:

1- 27 سالمه. خودم جنوبی هستم و همسرم شمالی. شب یلدای امسال رو رفتم پیش مامان (تو شهر دیگه ای کار می کنم). با امیر تپل و اسی و داییم علی (که یه سال ازم بزرگتره) و دو تا داداشم تا نصف شب نشستیم و هفت خبیث بازی کردیم و شر و ور گفتیم و خندیدیم. جای علی و احمد و احسان و نظام و وحید و همه رفقا خالی بود.

2- اولین بار که طعم لذت بخش شجاعت رو چشیدم کلاس دوم دبستان بودم. چندین بار از یک هم کلاسی که چند سال از من بزرگتر بود و چند سالی رفوزه شده بود، کتک خورده بودم. طبق قانونِ بابا و مامان حتی در چنین شرایطی هم حق دعوا کردن نداشتم. بی خیال همه چی شدم و با تمام وجود دعوا کردم. طرف رو تا می خورد زدم و دیگه هیچ وقت ازش کتک نخوردم.

3- معلمِ ریاضی دوره راهنماییمون یه اصفهانی ماهر اما جدی بود. آقای ریاحی داشت در مورد یه مسئله ریاضی شدیداً با چند تا از شاگرد اولا بحث می کرد. اون می گفت:«می شه!» و اونا می گفتن:«نمی شه!». تو همون شلوغی من و روزبه که به خاطر قد کوتاهمون میز جلو می نشستیم، هماهنگ گفتیم:«بزه!» و از شانس بد ما همون لحظه کلاس ساکت شده بود. پای تخته، روبروی آقای ریاحی که ایستادیم روزبه اعتراف کرد که: «می شه.» اما من سر حرفم ایستادم که:«بزه!» و در نتیجه سیلی که خوردم هم محکمتر از سیلی بود که روزبه نوش جون کرد.

4- سال دوم راهنمایی چند تا از سوالای امتحان تاریخ ثلث سوم رو با خودم بردم سر جلسه. آقای صالحی که ناظم مدرسه بود مچم رو گرفت و من یه شکم سیر گریه کردم و واسه اولین بار تجدید شدم. تابستون از همون درس 5/18 گرفتم.

5- تو دبیرستان با خودم عهد کرده بودم یه شاگرد متوسط به پایین باشم تا کسی تو کلاس منو نبینه و کاری به کارم نداشته باشه. ترم اول سال سوم در نتیجه خونه خالی و افراط در ورق بازی سه تا تجدید آوردم. کارنامه رو جعل کردم و کپی گرفتم و بردم خونه. خوب شد که بابا اینترنت بازی نمی کنه و وبلاگ نمی خونه!

من جادی، علی، فواد، بچه های یادما و تو (خواننده مطلب) رو دعوت می کنم وارد بازی بشین.

پیوند مرتبط:

ایده اولیه قضیه

در دیجیتال

علیداد

نیک آهنگ

حاجی واشنگتن

وارطان

ژرمنستان

الپر

balatarin
Delicious
Twitter

2 نظر:

وارطان گفت...

من همخ یکبار با جعل امضا برگهی امتحانی دبسانم رو امضاکردم. اخه نوزده و نیم گرفته بودم و حتما تنبیه می شدم!...لول.

وارطان گفت...

من همخ یکبار با جعل امضا برگهی امتحانی دبسانم رو امضاکردم. اخه نوزده و نیم گرفته بودم و حتما تنبیه می شدم!...لول.

ارسال یک نظر